روایتی از گلستان: انگار که مهمان بهشت شده باشی ...
راوی: مارکو میرزایی
من مارکو هستم، یعنی همسفرهایم همه من را با همین نام میشناسند، یک لیدر که اصلتا اهل علیآباد کتول است و گلستان را مثل کف دست میشناسد. گلستانگردی و ایرانگردی کار و زندگی من است و دوست دارم در این نوشتهها شما را همسفر خودم کنم. من امروز لیدر شما هستم در یک سفر سه روزه حرفهای به گلستان، تکهای از بهشت!
پس بار سفر را ببینید و آماده شوید که با هم یک سفر سه روزه را به خنکترین جاهای گلستان داشته باشیم، این سفر مخصوص کسانی است که عاشق آببازی، طبیعت بکر و خوراکیهای ارگانیک با طعمهای بینظیرند!
صبح گلستان را با تازگی شروع کردیم...
از گلستان راه میافتیم و اولین صبحانه را مهمان من هستید! سرشیر تازه، شیر گرم، تخم مرغ محلی، پنیر و کره و نان محلی که به دستان مادربزرگهای همان جا پخته شده است. اینها همه طعمهایی است که برای شهرنشینان، دردسترس نیست و اینجا میتوانند تجربهشان کنند، اما اگر اهل همین دیار باشید، هر روز میتوانید لذت چشیدن خوشمزهترین و ارگانیکترین خوراکیها را تجربه کنید و میشود جزوی از زندگی عادیتان.
اگر گرمایی هستید، بهترین مقصد بعد از میل کردن این صبحانه دلچشسب، حتما آبشار کبودوال است. اینجا را میتوانید در خلوتی روز ببینید و اگر دلتان هم خواست میتوانید مثل همسفران من، تنی به آب بزنید و کمی آب بازی کنید.
اینجا خنکترین جایی است که میتوانید در یک قدمی شهر پیدا کنید، اصلا دل کندن از این آب خنک و هوای دلنشین سختترین کار دنیاست! اما برنامه من برای اینکه همسفرهایم را از آب بیرون بکشم این بود که برایشان یک تهچین اسفناج از قبل آماده شده را روی آتش داغ کردم تا بویش بلاخره گرسنگی را به خاطرشان بیاورد!
تا به حال تهچین اسفناج خوردهاید؟ یک ته چین بسیار خوشطعم است که شمالیها معمولا آن را میپزند و داخل هم گوشت دارد.
مقصد: گورستانی با تاریخ ناشناخته
ساعت 4 و 5 عصر که شد دیگر وقت برگشت به خانه است. وسایلمان را جمع میکنیم تا پیش از تاریک شدن هوا پیچ و خم جاده را رد کرده باشیم و برسیم به اقامتگاه بومگردی چوپان اتای که میزبان آن عبدالحلیم عمر عطا منتظرمان بود.
ما در ماه اردیبهشت مسافر علی آباد کتول و خالد نبی بودیم. اصلا اردیبهشت فصل سفر به این منطقه است. وقتی با ماشین به سمت اقامتگاه در خالد نبی میرفتیم، مزارع کلزا و گندم، همه سبز، همه زرد طوری از کنارمان رد میشد که انگار کسی واقعا آنها را نقاشی کرده باشد.
آفتاب طلایی خالد نبی که به پوستتان میتابد، یعنی به مقصد رسیدهایم. با رسیدن به اقامتگاه چوپان اتای، بار سفر را باز میکنیم و اولین کاری که میکنیم سفارش یک چکدرمه اصیل برای شام است. تا چکدرمه آماده شوید، راه میافتیم به سمت خالد نبی.
راهی گورستان خالد نبی میشویم. هیچ دادهای از تاریخچه این گورستان متاسفانه در دسترس نیست، اینکه اینجا چه بوده و چه کاربردی داشته همه گمانهزنیهایی است که باید مورد بررسی و پژوهش قرار بگیرد. اما من برایتان روایتی از این منطقه تاریخی شگفتانگیز هم دارم.
داستان خالد نبی، گورستان؟ دژ نگهبانی یا پرستشگاه؟
خاک این منطقه را که به اندازه یک وجب بکنید، به سنگهای رسوبی میرسید که به راحتی با سمباده کشیدن، شکل میگیرند. پس چیزی که میدانیم این است که شکل دادن و ساختن این نمادهای سنگی، به تلاش زیادی نیاز ندارد و تنها زمانبر است.
به نظر میرسد یکی از احتمالهای قوی برای ساختن این سنگافراشتهها، وجود قوم مهاجم هونها در شمال و نزدیک دریاچه خزر بوده است. در زمان خشایار شا، در این منطقه دیواری سه لایه و خندقی عمیق کنده شده بود تا از ایران در برابر ورود این قوم محافظت شود. این سنگافراشتههای خالد نبی هم پشت همین دیوار قرار داشتند تا از دور به شکل سربازان دیده شوند و جرات حمله را به قومهای مهاجم ندهند.
به نظر نمیرسد که این سنگافراشتهها طبق برخی گمانهزنیهای تاریخی، اجسامی برای پرستش باشند، چون در غاری 7 هزار ساله در گالیکش به وضوح شواهدی از آیین میترایی است که نشان از دیدن ساکنان این منطقه در گلستان دارد.
بازگشت به اقامتگاه و خوابیدن در آق اوی
گشت و گذارمان که اینجا تمام شد، خیال چکدرمه اصیل گلستان ما را وادار به بازگشت به اقامتگاه میکند. چکدرمه را میخوریم و دور آتش مینشینیم و با عمرطای دوستداشتنی - صاحب اقامتگاه - ساعتها گپ میزنیم. برای من لذت انتخاب اقامتگاههای محلی فقط در صبحانههای تازه و دست پخت زنان و مردان محلی برای وعدههای ناهار و شام یا بودن و ماندن در فضای محلی خلاصه نمیشود، این گپ و پفت با محلیها است که رنگ و روی سفر را عوض میکند!
شب را در یکی از آق اویهای اقامتگاه -چادرهای ترکمنی- سپری میکنیم صبح با تابش اولین اشعههای آفتاب روی دیوار آق اوی بیدار میشویم به عشق خوردن همان صبحانه تازه و معروف این منطقه؛ شیر و پنیر و کره تازه، عسل و نان محلی داغ.
آب بازی در خلوتترین ساعت شیرآباد
آفتاب نزده که وسایل را جمع میکنیم و به سمت آبشار شیرآباد میرویم! یک ییلاق خنک دیگر برای همسفرهایی که از گرما فراریاند و دلشان آببازی میخواهد. اگر از من میشنوید یا با من همسفر میشوید، باید بدانید که 7 و 8 صبح بهترین زمان است که خودتان را به شیرآبد برسانید. این ساعت خلوت به شما اجازه میدهد در یک فضای خصوصی کاملا طبیعت را در آغوش بگیرید و بین خودمان بماند حتی میتوانید در دریاچه و استخر طبیعی ایجاد شده زیر آبشار، تنی هم به آب بزنید!
آببازیهایمان که تمام شد، راهی اقامتگاه دوم شدیم، کلبه جومه نارنجی در علیآباد کتول و قلب جنگلهای هیرکانی گلستان. اینجا شانس این را داشتیم که آش محلی اسفناج را هم بچشیم! تا به حال آش اسفناج مادربزرگپز که سر هر یک کاسهاش دعوا باشد، خوردهاید؟!
ما این آش را نه تنها همان شب تا میتوانستیم خوردیم، چند کاسه هم نگه داشتیم برای صبح که همانطور سرد سرد لاجرعه سر بکشیم. اصلا راز غذای محلیهای اینجا در این است که هر غذایی را درست میکنند، فردایش خوشمزهتر میشود.
صبح، بیدار شدیم و همان برنامه کره، پنیر و عسل محلی برای صبحانه و بعد حرکت به سمت چشمه گلرامیان که اگر تا به حال آنجا را ندیدهاید، ایرانگردی نکردهاید...
آخرین مقصد: گلرامیان
گل رامیان آنقدر زیباست که تا شب همانجا بودیم، روی یک سکوی کوچک وسایلمان را پهن کردیم و خوراکیها را چیدیم و هی در آب شنا کردیم و زیرآفتاب دراز شدیم. برای ناهار هم دنده کباب را همان جا به راه کردیم و 6 بعدازظهر برگشتیم که بریم به علیآباد کتول و سفر را تمام کنیم.
دل کندن از گلستانی که با دو ساعت رانندگی به ییلاقی میرسیم که در گرمترین فصل سال دمان زیر 20 درجه در شبها دارد، با دو ساعت رانندگی به رمل و صحرایش میرسیم و کمی آنورتر ساحل خلوت و مطبوع دریایش را میتوانیم ببنیم و ساعت به ساعت و قدم به قدمش هم رودخانه و جنگل است، کار سادهای نیست، دلتنگش میشوید و باز برمیگردید! یک بار در بهار، یک بار در تابستان، پاییزش را که اصلا نباید از دست داد و حتی در زمستان.
گلستان سرزمین «ترینها»!
میخواهم در آخر این سفر، از دیدنیهای گلستان بگویم و اینکه چرا باید مثل من و همراه من مسافر این تکه از بهش شوید:
- گلستان طولانیترین دیوار خشتی از کنار دریای مازندران در گمیشان تا کوههای گلیداغ در شمال شرق کلاله را دارد.
- بلندترین برج آجری جهان، یعنی گنبد کاووس با 720 متر ارتفاع در گلستان است.
- پهناورترین قله جهان یعنی قله جهان، یعنی قلعه توران با بیش از 200 هکتار مساحت و 2425 متر ارتفاع در گلستان است.
- تنها سمندر کور آبی یعنی سمندر کور آبی خزری در آبشار شیرآباد و در غار دیو سپید خانه دارد.
- بزرگترین توده درخت سرخدار جهان - درختی از خانواده سکویا- در گلستان است.
آخر از همه اینکه، اگر مسافر گلستان شدید، با دوربین خالی و قلبی پر از عشق به طبیعت بیایید!
«اگر همسفری با مارکو را دوست داشتید، او را در اینستاگرام دنبال کنید و از برنامه سفرهایش باخبر شوید!»
بخش لیدر جاباما جایی برای به اشتراک گذاشتن بهترین تجربههایمان در هر سفر است. اینجا داستان سفر کسانی را میخوانید، که سفر کردن نه بخشی از زندگیشان بلکه همه آن است! آنها به ما میگویند کجا برویم، چه کار بکنیم و چطور سفر را زندگی کنیم!