هرچند به نظر میآید مشهد یکی از پرآوازهترین شهرهای ایران است، اما به یقین میگویم مشهد را کسان زیادی نمیشناسند حتی اگر در آن زندگی کنند. تاریخ پرخونی دارد این شهر و قدمتی بسیار طولانی. بغض فروخوردهایست مشهد. زیاد اهل راز دل گفتن نیست. حرفهای دلش را، تاریخ پرخونش را، شهیدان راه آزادیاش را، اقتصادش را، هنر و هنرمندانش را این شهر جمع کرده از همه سو و در ۱۸۹ متر مربع جملگی را یکجا فریاد میزند: در حرم مطهر امام هشتم شیعیان. حرم چکیدهای از هنر و تاریخ این شهر است. کاشیکاریها، آیینهکاریها، منبتها و مقرنسها، و موسیقی که در همهجای حرم جاریست حتی در صدای آن ساعت بزرگ که دل آدم را میلرزاند. مشهد کوهستانیست و این خصلت کوهستان وکوهستانیهاست که حرفشان را فرو میخورند، خیلی طول میکشد تا به آدم اعتماد کنند، اما اعتماد که کردند دیگر برایشان رفیق میشوی یره، یار مشهدی. کوهستانی بودن همه مشهد را گرفته، آب و هوایی که از سرما و خشکی در زمستان پوستت را میسوزاند، مردمی که خودشان را پشت تعارفهای بیامانشان پنهان میکنند، حتی خود شهر که بیشتر از اینکه پارکها و محیطهای باز شهریاش شلوغ شود، میریزد درون کافههای دنج، درون خلوتگاههای گرم. اما بیشتر از همه زبان و لهجه در این منطقه کوهستانیست، زمخت و استوار، محکم و پوشیده، مثل آنکه بگویی حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد. اما گذشته از همه اینها، مشهد تفریحات زیادی هم دارد، پارکهای قدیمی مثل کوهسنگی و باغ ملی، تفریحات آبی که در خاورمیانه زبانزد است، شهربازی که آن هم کوهستانیست. مهمتر از همه ییلاقات بینظیری که ترکیب کوه و آب، جنگل و سرما را برایت عجیب میکند، مثل آبشار قرهسو، دره اخلمد، آبشار اُرتکند، کوههای هزار مسجد. انگار این شهر در اطراف خود، خودش را هی به زمین و آسمان میکوبد، دره میشود، کوه میشود، آبشار میشود، میرود و میآید. آن همه شلوغی که در شهر است، آن همه تکاپو که شبهای نزدیک حرم را شبیه روز، پرانرژی و پر رفتو آمد نگاه میدارد، در اطراف شهر در درهها و کوهها میریزد، در آمد و شدِ زمین. همین تکاپو، همین بیقراری است که هنر و فرهنگ این شهر را ساخته و اندیشمندان و هنرمندانی که همان بی قراری را در هنر و اندیشهشان تکرار میکنند، شجریان و فردوسی، اخوان و خواجه نصیرالدین توسی، خواجه نظامالملک و گوهرشاد خاتون، ملکالشعرا و شریعتی. این شهر آنگونه که میبینید آرام ننشسته در شرق ایران تا به خورشید نگاه کند، این شهر پر از حرکت است، پر از تکاپو چرا که اشک سرماخورده است مشهد، یادگار سیلی سرد زمستان است.